یاداشت سی چهار تفاوت روح انسان وحیوان

هر فردی که با دیده ای روشن به درون و محیطی خویش بنگرد , متوجه می شود که نیرو و قدرت های  در اطراف او وجود دارد که باعث بروز برخی از اتفاقات و پدیده هائی می گردد که خارج از فهم و درک حواس ظاهری او میباشد . این نیرو و قدرت ها  که در ا طراف به صورت پدیده های مختلفی بروز میکنند برای درک کردن آن انسان  می بایست از تکامل تکمیلی برخوردارباشد یا  ندانسته از آن پیروی کندو تابع قدرت عظیم تری باشد تا حقایق را بفهمد درک چنین قدرتهایی از  اکثریت افراد بشر به دور است.

کلیه حیوانات موجود در نوع خود از نظر روحی به صورت کامل آفریده شدهاند واحتیاجی به تکامل ندارن حیوان موقعی که متولد می شود طبق آن غریزه.ای که دارد عمل می کند در صورتی که انسان که متولد شد باید آموزش ببیند حیواناتی که با این رشد و قدرت زندگی خود را می گذرانند باید از نظر خلقت چونسل بشر دارای ریشه روحی باشند و زندگانی خود را با وجود قدرتهای روحی به گونه ایدر خلقت بگذرانند.

اگر فردی در طول عمر خود بتواند به این حقیقت دست یابد که زندگانی پس از مرگدر عالم  دیگرهم وجود دارد و روح او پس از ترک جسم مادی به گونه ای دیگر به حیات خودادامه خواهد داد و بایستی در برابر پروردگار  نسبت به اعمال رفتار خود جوابگو باشد

و آنگاه در درگاه خداوند به نسبت اعمال انجامداده خود اجر یا زجر ببیند . در هر سن و سالی که باشد پس از کسب چنین شناخت  سعی در کنترل نفس  خویش دارد و تعغیرات فراوانی را در رفتار و اعمالخود به وجود خواهد آورد و اگر روزی تمام افراد جامعه بتوانند به حقیقت زندگانی پساز مرگ پی ببرند و از آن به سادگی نگذرند آن جامعه نیازی جهت بکارگیری زور و قدرتبرای حفظ و نگهداری افراد آن جامعه نخواهد داشت.چون از این زمان به بعد است که هیچفردی در زندگی خود مرتکب اعمال و زشت و خطا نمی شود و در نتیجه تمام افراد از بدی وخشونت دوری می جویند و هر فردی سعی دارد در انتخاب مسیر انسانیت و درستی و پاکی ازدیگری سبقت بگیرد.

برای پی بردن به وجود روح در جسم مادیبایستی اختلافی را در بین یک فرد بیدار و یک شخص خواب و یک جسد بی جان که وجود دارد رااز نظر عقلی بسنجید و ببینید که در این سه جسم مادی که تماما سالم هستند چه عنصریتغییر یافته و کم یا زیاد شده است. که هر یک دارای حالت خاصی می باشند؟ زمانی که بهاین شناخت رسیدید آنگاه کمبود آنها را چیزی غیر از وجود روح نمی توانید بیابید ووجود روح مربوط به جسم زنده یا مرده نیست .زیرا روح به طور مطلق همیشه حیات دارد وبا مرگ جسم مادی از بین نمی رود.

روح حیوانات ار نظر سیر تکاملی و مرحله رشدی با روح بشر قابل قیاسنیست و در سطح بسیار پائین تری قرار دارد.چون حیوانات در زندگی مادی خود به رشدعقلی و تکاملی روحی کمتری در مقایسه با نسل بشر دست می یابند و این  در بینجانداران , تفاوت چشمگیری دارد . برخی از آنان در رشد و تکامل روحی و عقلی و ادراکدر حد پائین تری هستند .

.و در برخی از حیوانات با هوش مانند شتر , اسب , سگ و گربه ومیمون و حیواناتی که آنها را در سیرک ها مشاهده می کنید وجود دارد که علاوه بر ضمیرآگاه می توان گفت که برخی از این حیوانات ضمیر ناخودآگاه هم دارند. سگی که یک باربا کسی آشنا می شود و به دلایلی سالها از او دور می افتد , پس از چندین سال وقتی کهصاحبش را باز می یابد , عاطفه و محبت و شناخت پیشین خود را با انجام حرکاتی بهاثبات می رساند و حیواناتی که در سیرک ها تربیت شده اند به دلیل وجود همین ضمیرناخودآگاه , تمام آموخته های خود را مدتها به یاد می آورند و فراموش نمیکنند.

پرندگانی که سال قبل در یک نقطه از کره زمین زندگی می کرده یا سر ازتخم درآورده اند, سال بعد برای زندگی یا تخم گذاری به همان نقطه از جهان می روندو احتمالا تخمگذاری خود را در محلی انجام می دهند که سال قبل در آنجا بوده یا خوددر آنجا متولد شده بودند , وجود چنین حالتهایی است که ضمیر ناخودآگاه حیوانات راثابت می کند